مافیا، فوتبال و کار گروهی!

مافیا، فوتبال و کار گروهی!

در این نوشتار می خواهم کمی مافیا را از باب کار گروهی بررسی کنم. (چنانچه با بازی مافیا آشنایی ندارید، می توانید از صفحه ی مافیا آن را مطالعه بفرمایید.) آن را با فوتبال مقایسه می نمایم! وجه تشابه فوتبال و مافیا بسیار زیاد است. محوریت این تشابهات کار گروهی است. همین بهانه ای شد تا بتوان چند سطری در مورد کار تیمی در مافیا را به نگارش در آورم.

تاچ های تعیین کننده!

زمانی که مورینیو سرمربی چلسی بود (دوره ی دوم)، مصاحبه ای در مورد ویلیان برزیلی انجام داد. ژوزه گفت باید او (ویلیان) در زدن ضربات آخر دقت بیشتری انجام دهد. زیرا در یک بازی نهایتا سه یا چهار ضربه بیشتر به سمت چهارچوب نمی تواند داشته باشد. هنگامی که اولین بار با این واقعیت رو به رو شدم کمی به فکر فرو رفتم.  به راستی یک بازیکن در طول یک ۹۰ دقیقه چند بار توپ را لمس می کند؟! شاید یک مهاجم خیلی خوش بینانه ۳۰ الی ۴۰ بار لمس توپ داشته باشد. تفاوت بازیکن های بزرگ در همین تعداد کم تاچ مشخص می شود. البته کیفیت تیم را بازی های بدون توپ در طول بازی مشخص می کند!

حال با این دید بیایم و مافیا را زیر ذره بین قرار دهیم! تعداد تاچ همه ی افراد کاملا مشخص و معمولا برابر است! هر دور بازی هر کسی تایم مشخصی برای صحبت کردن دارد! بازیکنان خوب باید در این مدت محدود یعنی ۳۰ ثانیه صحبت، تاثیر خود را روی بازی بگذارند! (پیش از این در یادداشت مافیا چیست ، توضیحات ارائه کرده بودیم)

ضربان بازی! کار تیمی در مافیا!

همان طور که پاس دادن ریتم یک تیم را مشخص می کند. در مافیا صحبت کردن ها حکم کار با توپ را دارد. در بیشتر موارد شبیه پاس های کوتاه هست!

تصور کنید شهری را که دارد برای یک مافیا به اجماع می رسد. یک مرتبه یک یا تعدادی از شهروندان بحث را از آن فرد به جای دیگر می برند! درست مثل اینکه در نزدیکی های دروازه حریف با یک پاس رو به عقب همه چیز را به زمان شروع برگردانید! با این تفاوت که یک آشفتگی ذهنی و پراکندگی فقط ایجاد شده است!

این نباید کار یک شهروند باشد! بیشتر کار تیم حریف به نظر می رسد! اصلا یکی از راه های تشخیص مافیا بودن یک نفر، همین حرکت است. شما پاس گل ارسال می کنید ولی آن فرد توپ را به جای گل کردن، دفع کرده و از محوطه خطر دور می کند!

اصلا بیاید چند لحظه ای از خودمان بپرسیم، مافیا چرا بازی می کنیم؟

پاس بده و اعتماد کن!

زمانی که گواردیولا مربی بارسلونا بود، در یک بازی، تیری آنری دو بار پست خود را حین بازی تغییر داد. به سمت دیگر زمین و جناح مقابل رفت و گل زد! نیمه اول دو بر صفر با گل های او به پایان رسید! ولی در آغاز نیمه دوم قبل از شروع بازی تعویض شد! گزارشگر بازی در مورد احتمال مصدومیت این بازیکن بزرگ صحبت کرد ولی حقیقت چیز دیگری بود!

گورادیولا یک پیام واضح و روشن به تیم خود فرستاد! تیم باشید و به هم تیمی های خود اعتماد کنید! پس از بازی گواردیولا در مورد این تعویض در حالی که این بازیکن تاثیر گذار بوده، در کنفرانس مطبوعاتی این جملات را به زبان آورد!

تیری آنری دو بار بدون اینکه اجازه ی این کار را داشته باشد پست بازی اش را عوض کرد! او باید یاد بگیرد ما اینجا یک تیم هستیم باید به هم تیمی هایش در سراسر زمین اعتماد داشته باشد. صبر کند که نوبتش شود. در جایی که نوبتش شد عملکرد خود را نشان دهد. بله او دو گل زیبا به ثمر رساند ولی الویت یک یا دو گل در یک بازی نیست! الویت تیم و کار تیمی است!

باز برگردیم به مافیای خودمان! توجه کنید که در طول بازی شهروندان باید هم دیگر را شناسایی کنند. با اعتماد به جا، برای تیمشان موقعیت سازی کرده و به تیم حریف حمله کنند! صحبت ها و اعتماد ها و تارگت ها و کاور ها همه لمس توپ هایی هستند که ما در زمان محدود فعالیتمان در بازی نصیبمان می شود! گروهی برنده ی بازی خواهند شد که کار تیمی در مافیا انجام دهند.

بازی ساز یا پلی میکر!

همان طور که ریتم اصلی یک تیم را هافبک ها تعیین می کنند، سمت و سوی شهر را هم عده ای که رهبری گروه را بر عهده می گیرند مشخص می کنند. در یک مقاله جداگانه به تیپ بندی شخصیتی افراد هنگام مافیا صحبت خواهم کرد. در حال حاضر مقصود دیگری دارم. یک تیم بدون بازیساز یا گل نمی زند یا روی یک خلاقیت فردی یا اشتباه حریف و یا شانسی گل به ثمر خواهد رساند!

بازی بدون پلی میکر یک شکست تدریجی است. پس لزوما کسی که تیم و شهر را به سمتی هدایت می کند، منفی بازی نیست! نباید او را به این دلیل بازخواست کرد. فرهنگ ما در برابر این موضوع که یک فرد جمع را در دست بگیرد مقاومت دارد. گاهی مافیا با استفاده از همین حربه پلی میکر تیم شهروندی را تحت فشار قرار داده و گاها از جریان بازی خارج می کند.

پلی میکر یا رهبر شهر یا به نوعی آقای کاپیتان، برای تعیین ریتم بازی، تغییر جناح بازی و به کار گیری همه ی افراد تیم خودی لازم است. البته باید اگاه باشیم این به معنی دخالت در کار دیگر اعضای تیم نیست. بلکه مشخص کردن هدف بازی است. یک بازیکن ذاتا بازیساز هم مانند سایر افراد سی ثانیه تایم صحبت دارد. او می تواند برای بقیه صحبت کند! پس او را به خاطر رهبری کردن سرزنش نکنیم. زیرا همه ی افراد صحبت می کنند و این خود ما هستیم که در انتها تصمیم می گیریم به چه کسانی رای بدهیم یا ندهیم! کجا اعتماد کنین و کجا خیر!

هافبک های دفاعی!

من بازیکنانی که کمتر در طول روز صحبت می کنند و با در شب با اکت هایشان به تیم کمک می کنند را به هافبک های دفاعی تشبیه می کنم! کسانی که در طول بازی اسمشان را کمتر می شنویم! ولی فقط وقتی در بازی حضور ندارند تازه متوجه خلأشان برای تیم می شویم. هواداران پرسپولیس به خوبی با اهمیت این پست آگاه هستند. آن ها متوجه شدند سال هایی که نتیجه نمی گرفتند عموما به خاطر نبود بازیکن در این پست و دروازه بانشان بوده است. و با سر و سامان گرفتن این دو پست و کار های تیمی شان، نتایج خوبشان از راه رسید.

یا مثلا مربی وقت رئال مادرید در مورد ماکه له له مصاحبه ای کرد و گفت او مغز فوتبالی ندارد! این بازیکن به چلسی فروخته شد. تا چندین سال خلأ یک هافبک دفاعی در رئال دیده شد و این تیم نتوانست هرگز نتایج مطلوبی در آن برهه بگیرد.  از طرفی ما که له له در چلسی خوش درخشید و یکی از معماران دهه درخشان این باشگاه شد.

مهاجمان بر افروخته!

این ها را بازیکنانی فرض کنید که دائما در حال داد زدن هستند. کاری ندارند تیم در چه  وضعی هست! و فقط هعی می گویند پاس بده پاس بده تا به دروازه ی فرضی گل بزنم! اگر می خواهیم کاری انجام دهیم باید بدانیم که در راستای حرکت تیم باشد! برافروختگی فقط آشفتگی ذهنی به همراه می آورد.

مافیا و شهروندان دو تیم هستند!

دقت داشته باشید هم تیم مافیا و هم تیم شهروندان و به طور کلی شهر و جامعه به همه ی پست ها و افراد مختلف نیاز دارد. ما باید یاد بگیریم تفاوت های فردی را بپذیریم و به یکدیگر احترام بگذاریم! شهر و جامعه شامل همه ی افراد می شود. این دقیقا زیبایی زندگی اجتماعی است. جایی که باید یکدیگر را پوشش دهیم. با کار تیمی از روشن شدن ضعف های انفرادی جلوگیری کنیم. هدف انجام کار تیمی در مافیاست.

مهم ترین چیز صداقت، شجاعت و خانواده است!

این جمله ای هست که تیم های تحت هدایت مورینیو به خوبی با آن آشنا هستند. او سعی می کند این فرهنگ را میان بازیکنان خود جا بیندازد و از آن ها برندگانی بالفطره بسازد. یادمان باشد بازی مافیا به هر سه این ها نیاز دارد و قبل از اینکه برای خودمان بازی کنیم باید برای خانواده و دوستانمان و تیم مان بازی کنیم! برنده خود کار تیمی در مافیاست.

اشتراک‌گذاری

دقیقا یادم نمیاد اولین بازی رومیزی رو که بازی کردم چند ساله بودم، اما فکر میکنم حدودا 12،13 ساله بودم که به بقیه بازی یاد می دادم. اون موقع ها اعتقاد داشتم هر کی شطرنج بلد باشه، بقیه ی بازی های فکری رو هم بهتر بازی می کنه! از طرف شهرداری تو برنامه های مختلف سعی می کردم از بازی ها برای مردم بگم و ی تعداد بازی یادشون بدم. گذشت و گذشت و گذشت و الان بهم می گند روانشناس! تو دو تا از بهترین دانشگاه های ایران درس خوندم و کلی چیز یاد گرفتم . تو تمام این مدت این علاقه به بازی و خصوصا بازی های رومیزی کنارم موند. عاشق بازی مافیام و حس می کنم تو بازی های رومیزی و مافیا خیلی خوبم، ادعا نمی کنم که می برم ولی مطئنم وقتی باهام بازی می کنید بهتون خوش میگذره. اسکیپ روم یا اتاق فرار رو هم خیلی دوست دارم، کلا با هر چیزی که توش خودم رو به چالش بکشم حال می کنم. بازی رومیزی همیشه بهونه ای بوده که کمک کنه کنار کسایی که دوستشون دارم بهمون خوش بگذره. همین دوستایی که اینجا درباره شون می خونید و کل دوست دیگه که اینجا نیستند به همین بهونه وارد زندگیم شدند. قرار اینجا یاد بگیریم چطوری بازی کنیم، چطوری زندگی کنیم وچطوری تعامل کنیم با بقیه، همش به بهونه ی بازی رومیزی!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *